در این سرای بی کسی در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند به دشت پر ملاله ما به دشت پر ملاله ما پرنده پر نمیزند یکی ز شب گرفته چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سارِ شب کسی به کوچه سارِ شب در سحر نمی زند نشسته ام نشسته ام در انتظار این قبار بی سراب دریغ کس چنین شبی دریغ کس چنین شبی سپیده سر نمیزند نمیزند دله خراب من دگر خراب تر نمیشود نمیشود نمی شود که خنجر غمت که خنجر غمت از این خراب تر نمیزند
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.